Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3114 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
confirming house
U
موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
underwriter
U
صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
underwriters
U
صادر کننده سند بیمه دریایی خریدار سهام خریداری نشده شرکت
financial intermediary
U
موسسه مالی واسطه
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
exporters
U
صادر کننده
issuant
U
صادر کننده
exporter
U
صادر کننده
originators
U
صادر کننده پیام
warrantor
U
صادر کننده warrant
originator
U
صادر کننده پیام
issuing bank
U
بانک صادر کننده
issuing authority
[body]
U
مرجع
[اداره]
صادر کننده
interceder
U
شفاعت کننده واسطه
callable bond
U
نوعی قرضه که صادر کننده حق بازخرید ان را قبل ازموعد اسمی ندارد
debenture bond
U
برگهای که پشتوانه ان فقط اعتبار صادر کننده است سهم قرضه
commercialize
U
بصورت تجارتی دراوردن جنبه تجارتی دادن به
cost center
U
قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
auto cat
U
هواپیمای رله کننده هواپیمای واسطه مخابراتی
institutionalises
U
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalize
U
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizes
U
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizing
U
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalising
U
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
rat's nest
U
یک ویژگی در سیستمهای طراحی مدار چاپی که به استفاده کننده اجازه میدهدتا تمام اتصالات میان مولفه ها را ببیند
cylinder baffles
U
صفحات نازک قلزی برای هدایت هوا از میان تیغههای خنک کننده و جذب حداکثر گرمای ممکن از جدارسیلندر
c & f
U
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
medoterranean
U
واقع در میان چند زمین میان زمینی
intervenient
U
در میان اینده واقع در میان
futtock
U
میان چوب میان تیر
vendees
U
خریدار ها
purchaser
U
خریدار
purchasers
U
خریدار ها
offeree
U
خریدار
shoppers
U
خریدار
vendee
U
خریدار
shopper
U
خریدار
shoppers
U
خریدار ها
bargainee
U
خریدار
shopper
U
خریدار
buyer
U
خریدار
purchasers
U
خریدار
buyer
U
خریدار
buyers
U
خریدار
purchaser
U
خریدار
alienee
U
خریدار
vendee
U
خریدار
customer
U
خریدار
customers
U
خریدار
buyers
U
خریدار ها
caveat emptor
U
اخطار به خریدار
salvager
U
خریدار اسقاط
marginal buyer
U
خریدار نهائی
producer buyer
U
خریدار صنعتی
rs c
U
استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
mace greff
U
خریدار اجناس مسروقه
tout
U
خریدار پیدا کردن
bona fide purchaser
U
خریدار با حسن نیت
touting
U
خریدار پیدا کردن
touts
U
خریدار پیدا کردن
receiver of stolen goods
U
خریدار مال مسروقه
touted
U
خریدار پیدا کردن
on approval
U
مشروط به رضایت خریدار
spoilsman
U
خریدار غنائم جنگی
swagman
U
خریدار مال دزدی
issue
U
صادر شدن
emanating
U
صادر شدن
issues
U
صادر کردن
issues
U
صادر شدن
emanated
U
صادر شدن
emanate
U
صادر شدن
exporting
U
صادر کردن
promulge
U
صادر کردن
exported
U
صادر کردن
emitting
U
صادر کردن
emitted
U
صادر کردن
emanative
U
صادر شونده
issue
U
صادر کردن
export
U
صادر کردن
issued
U
صادر شدن
issued
U
صادر کردن
outgoing
U
صادر شونده
send out
U
صادر کردن
emanates
U
صادر شدن
pronounces
U
صادر کردن
emits
U
صادر کردن
emit
U
صادر کردن
issuable
U
صادر کردنی
pronounce
U
صادر کردن
buyer's market
U
بازار مناسب برای خریدار
issue a warning
U
اخطار صادر کردن
re export
U
دوباره صادر کردن
to issue instructions
U
دستور صادر کردن
certificates
U
گواهی صادر کردن
certificate
U
گواهی صادر کردن
pass a sentence
U
حکم صادر کردن
to export something
[from / to a country]
U
صادر کردن
[به یا از کشوری]
price taker
U
خریدار یا فروشنده جزء گیرنده قیمت
trade discount
U
تخفیف عمده از طرف تولیدکننده به خریدار
commercial
U
تجارتی
merchants
U
تجارتی
commerical
U
تجارتی
business
<adj.>
U
تجارتی
commercial
<adj.>
U
تجارتی
relating to business
<adj.>
U
تجارتی
corporate
[commercial]
<adj.>
U
تجارتی
mercantile
U
تجارتی
for-profit
<adj.>
U
تجارتی
merchant
U
تجارتی
ago
U
: صادر شدن پیش رفتن
underwritten
U
پذیره نویسی صادر کردن
underwrite
U
پذیره نویسی صادر کردن
underwrites
U
پذیره نویسی صادر کردن
underwriting
U
پذیره نویسی صادر کردن
to smuggle out
U
قاچاقی صادر کردن یافرستادن
underwrote
U
پذیره نویسی صادر کردن
trade price
U
بهای تجارتی
trading company
U
شرکت تجارتی
industrial tube
U
لامپ تجارتی
trade price
U
قیمت تجارتی
trade mark
U
علامت تجارتی
trade gap
U
کسری تجارتی
trade restrictions
U
تضییقات تجارتی
trade disputes
U
دعاوی تجارتی
commerical papers
U
اسناد تجارتی
trade barrier
U
مانع تجارتی
commercial attache
U
وابسته تجارتی
trade unions
U
اتحادیه تجارتی
commercial paper
U
سند تجارتی
trademark
U
علامت تجارتی
commercial items
U
اقلام تجارتی
commercial firm
U
شرکت تجارتی
trademarks
U
علامت تجارتی
commercial marine
U
کشتیرانی تجارتی
trade name
U
نام تجارتی
trade names
U
نام تجارتی
commercial invoice
U
سیاهه تجارتی
document bills
U
اوراق تجارتی
trade agreement
U
موافقتنامه تجارتی
commercial papers
U
اوراق تجارتی
commerical papers
U
اوراق تجارتی
trades unions
U
اتحادیه تجارتی
trade balance
U
موازنه تجارتی
commercial value
U
ارزش تجارتی
trade winds
U
بادهای تجارتی
commercial bills
U
اوراق تجارتی
commercial transactions
U
معاملات تجارتی
commercial structural steel
U
فولادسازهای تجارتی
commercial pure
U
خلوص تجارتی
commercial items
U
کالاهای تجارتی
branding
U
عنوان تجارتی
business type operation
U
عملیات تجارتی
Trade mark.
U
علامت تجارتی
brand
U
علامت تجارتی
capital asset
U
علامت تجارتی
brand name
U
نام تجارتی
argosy
U
ناوگان تجارتی
brand names
U
نام تجارتی
advertisements
U
اگهیهای تجارتی
brands
U
عنوان تجارتی
brands
U
علامت تجارتی
branding
U
علامت تجارتی
commercials
U
اگهیهای تجارتی
brand
U
عنوان تجارتی
business name
U
اسم تجارتی
brand loyalty
U
نام تجارتی
merchant bar
U
فولاد تجارتی
bill of goods
U
فهرست تجارتی
mercantile marine
U
کشتیهای تجارتی
ideograph
U
مارک تجارتی
commercial loading
U
بارگیری تجارتی
commodity rate
U
براتهای تجارتی
merchant ship
U
کشتی تجارتی
merchantman
U
کشتی تجارتی
merchandise
U
کالای تجارتی
brand leader
U
علامت تجارتی
trade union
U
اتحادیه تجارتی
instituting
U
موسسه
corporations
U
موسسه
stablishment
U
موسسه
institution
U
موسسه
inst
U
موسسه
enterprises
U
موسسه
enterprise
U
موسسه
establishments
U
موسسه
establishment
U
موسسه
institute
U
موسسه
corporation
U
موسسه
instituted
U
موسسه
institutes
U
موسسه
range
U
مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
real income
U
مقدار کالا وجنسی که خریدار با درامدمحدودش میتواند بخرد
ranged
U
مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
ranges
U
مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند
approval
U
نوعی فروش که در آن خریدار در صورت رضایت پور را می پردازد
receivers
U
خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
cum dividened
U
سهام با بهره متعلقه که بانفع خریدار جدید باشد
receiver
U
خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
broadcasts
U
پیامی که در شبکه به همه صادر شود
charter
U
پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
chartered
U
پروانه دادن امتیازنامه صادر کردن
Recent search history
Forum search
2
Some of my translations are missing !
1
affixation
1
WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1
یک روز در میان
1
confinement factor
1
معنی lead lag compensator
1
The only thing standing between you and your goal is the bullshit story you keep telling
4
express, overexpression
1
The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2
پن مرطوب کننده
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com